جدول جو
جدول جو

معنی خالد زبادی - جستجوی لغت در جدول جو

خالد زبادی
(زَ)
خالد بن عبدالله است از بطن زباد از بطون بنی کعب. (تاج العروس). سمعانی آرد: خالد بن عبدالله زبادی از عزاک بن مالک و مشکان بن عمر روایت دارد و جعفر بن ربیعه و عمرو بن حرث از او نقل حدیث کرده اند. خالد بن عبدالله منسوب است به زباد از فرزندان کعب بن حجر و او را زبادی نیز گفته اند. (از انساب سمعانی). رجوع به زباد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
ابراهیم بن محمد خالدآبادی مروزی مکنی به ابواسحاق. وی به خالدآباد سرخس منسوب است. او از دانشمندان عصر خود بود و تصنیف اصول کردو شرحی بر ’المختصر مزنی’ نوشت. مردم از نقاط مختلف بدو رو آوردند و بوسیلۀ او علم فقه انتشار یافت. هفتاد تن از مشاهیر علماء نزد او علم آموختند. ابتداءدر بغداد مجلس درس داشت و سپس به مصر انتقال یافت ودر آنجا مجلس درس خود را چون مجلس شافعی برپا ساخت و مردم از اکناف دور او جمع شدند و به مصر در سال 340 هجری قمری وفات کرد. (از معجم البلدان یاقوت حموی ج 3 ص 389). و رجوع به ابواسحاق ابراهیم بن احمد شود
لغت نامه دهخدا